سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























مطلب هایه درخواستی

قل مراد لب دریا راه می رفته و فکر می کرده ، بهش می گن : به چی فکر می کنی ؟
می گه : داشتم فکر می کردم اگه دریا آبگوشت بود چندتا نون بربری می خواست !

قل مراد زمستون میره بیرون؛
یه اسب میبینه که از دماغش بخار میاد پیش خودش میگه : پس اسب بخار که میگن اینه !

قل مراد عاشق خدا میشه، یه مسجد می‌کشه که از توش یه تیر رد شده

اس ام اس قل مراد به نامزدش :

تق، تق، تق،
کیه ؟
...
من گدای دوره گردم... اومدم دورت بگردم.

اس ام اس قل مراد به نامزدش : می خوام برم ونیز، پیدا کنم یه میز
خیلی تر و تمیز با یه چاقوی تیز روش بنویسم یه ریز دوستت دارم عزیز !


از قل مراد می پرسن شراب زندگی یعنی جه ؟
می گه : نمی دونم ، من فقط دوغ می خورم

قل مراد پیر که میشه ، خودشو تو آینه نگاه می کنه می گه آینه هم آینه های قدیم !

قل مراد می خواسته شیر داغ بخورد زیر پای گاوه آتیش روشن می کنه

قل مراد می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حرکت کن
قل مراد زنه دنده عقب !
افسر می پرسه : چرا دنده عقب می ری ؟
می گه : می خوام خیز بگیرم !

به قل مراد می گن : چرا می ری دستشویی در رو نمی بندی ؟
می گه : می خوای من درو ببندم که تو بیای از سوراخ کلید نگام کنی؟

قل مراد : من وقتی رو کله‌ام وامی‌ستم خون تو سرم جمع میشه، ولی وقتی روی پاهام وامی‌ستم، خون تو پاهام جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه ؟
دوست قل مراد : خوب معلومه دیگه، چون پاهات مثل کله‌ات تو خالی نیستند !!!

قل مراد می خوره به شیشه می گه : عجب هوای سفتی

معلم : بگو بین فیل و کک چه تفاوتی هست ؟
قل مراد : یک فیل ممکن است در بدنش کک وجود داشته باشد. ولی کک ممکن نیست در بدنش فیل داشته باشد !

به قل مراد می گن : چرا زنبورا گل می خورن ؟
می گه : آخه دروازبانشون بده

قل مراد تو مسابقات رالی سراسری شرکت می کنه ...
توی راه مسافر می زنه

نوشته شده در چهارشنبه 89/6/24ساعت 1:56 صبح توسط کیوان باقری نظرات ( ) |


 Design By : Pichak